بر اساس تز همگرایی، ارتباطات جمعی جهانی شده می بایست شدیدترین تاثیر را بر ارزش‌های اجتماعی در بازترین جوامع داشته باشند. اگر این استدلال واقعا درست باشد، پس جوامع جهان وطن که ضعیف ترین موانع را در برابر تبادل اطلاعات دارند، می بایست «اکنون» داری فرهنگ‌های مشابه و همگرایی فزایندهای «طی زمان» باشند. وجود مرزهای فرهنگی نفوذپذیر، ادغام در بازارهای جهانی در حوزه تجارت فرهنگی و گسترش حجم و سرعت مبادله اطلاعات خبری و سرگرمی های صوتی تصویری در سراسر مرزهای ملی حکایت از آن دارد که کشورهایی مانند بریتانیا، آمریکا، ژاپن، آلمان و سوئد که دارای سنت‌های تاریخی، ساختارهای اجتماعی و میراثهای مذهبی متفاوتی هستند، به تدریج و به طور فزاینده ای ارزشها و نگرش‌های مشابه ای را را کسب خواهند کرد. در واقع، این نگرانی ریشه در نگرانی‌های فرانسوی ها در مورد «آمریکایی شدن» دارد که بر این فرض استوار است که ترکیب نیروهای CSI، مک دونالد و هالیوود فرهنگ مولیر، سارتر و سبک آشپزی طراز اول فرانسوی را تضعیف می کند، مگر اینکه این تاثیرات به واسطه اقدامات حمایتی جدید از تلویزیون اروپا در اتحادیه اروپا خنثی شود. لذا ارزش‌ها و نگرش‌های متنوع تر باید در جوامع محلی تر مانند آفریقای جنوبی، آرژانتین و مکزیک که در جریان‌های اطلاعاتی بین المللی، تجارت فرهنگی جهانی با شبکه‌های ارتباطی چند جانبه در سراسر مرزهای ملی ادغام نشده اند، می بایست همچنان پایدار بمانند. 
 
سنجش تغییر ارزشی از ۱۹۸۱ تا ۲۰۰۵: پیمایش جهانی ارزشها به منظور شناخت جنبه های پایدار تغییر ارزشی طی ۲۵ سال گذشته چه داده‌هایی می تواند در اختیار ما بگذارد؟ این پیمایش صدها گویه را در بر می گیرد، اما انتخاب ما محدود است زیرا نه تمامی این گویه ها رابطه قوی یا مداومی با یکدیگر دارند و نه چنین گویه هایی در تمام موجهای این پیمایش موجود هستند. ما به منظور شناسایی روندهای پایدار از سال ۱۹۸۱ به بعد، باید گویه های یکسانی را تحلیل کنیم تا مطمئن شویم که تمامی تغییرات معنادار در طول زمان، حاصل تغییر واقعی (خالص) در افکار عمومی هستند و ناشی از خطای اندازه گیری حاصل از جمله بندی و کدگذاری متفاوت سولات یا گویه ها نیستند. براساس فصل های پیشین، بخشی از گویه ها را برای تحلیل های سری زمانی از سال ۱۹۸۱ انتخاب کردیم، که پنج بعد ارزش‌های دینی، اخلاق جنسی، اقتصاد بازار آزاد، مشارکت سیاسی و ملی گرایی را شامل می شود.
 
روندهای دینداری: جریان‌های اطلاعاتی پر شتاب در سراسر مرزهای ملی، به ویژه در بازترین جوامع، تا چه حد با تغییرات ارزشی همراه بوده است؟ ابتدا می توان روند تغییر ارزشی را توصیف کرد و سپس به منظور تحلیل سیستماتیکنر این الگوها از مدل‌های رگرسیونی سری زمانی استفاده نمود. ما در جای دیگر شواهد گسترده‌ای از فرآیندهای درازمدت سکولار شدن ارائه کرده ایم که در طول قرن بیستم (با وجود آنکه حتی در جوامع معاصر آثار تاریخی سنت‌های مذهبی مانند پروتستانیسم و کاتولیسم مشهود است) ارزش‌ها و کردارهای مذهبی را در مرفه ترین ملتها تضعیف کرده است. به نظر می رسد که فرهنگ‌های مذهبی مسلط در عین آنکه قویا بازتاب دهنده میراث قرون گذشته هستند، در پاسخ به تحولات جهان معاصر، وابسته، در حال سازگاری و در حال تحول هستند. در جایی دیگر اثبات کرده ایم که دینداری در میان مردم آسیب پذیر، به ویژه مردم ملت‌های فقیر برای بقاء با تهدیدات شخصی مواجه هستند، به شدت پایدار می ماند. ما استدلال می کنیم که احساس آسیب پذیری نسبت به مخاطرات فیزیکی، اجتماعی و شخصی عوامل کلیدی در تمایل به دینداری هستند و نشان می دهیم که فرآیند سکولار شدن (تضعیف سیستماتیک کردارها، ارزش‌ها و باورهای مذهبی) آشکارا در میان مرفه ترین بخش‌های اجتماعی در ملت‌های پساصنعتی مرفه و ایمن رخ داده است.
 
تحلیل پیشین ما مبتنی بر چهار موج اول پیمایش جهانی ارزشها از ۱۹۸۱تا ۲۰۰۱ بود. بازده کشوری که در هر ۵ موج حضور داشته اند، عمدتا جوامع کاتولیک یا پروتستان و نیز کشورهایی با سنت مذهبی بودایی (کره جنوبی) یا شینتو (ژاپن) هستند. روندهای مربوط به مقیاس استاندارد دینداری هستند که منعکس کننده ابراز هویت دینی توسط افراد، میزان اهمیتی که برای دین قائل هستند که از طریق اعتقاد به اهمیت خدا در زندگی سنجیده می شود و فراوانی شرکت در مراسم‌های مذهبی عمومی است. مقیاس دینداری حول میانگین استاندارد شد. هنگام مقایسه، سطح دینداری در پنج موج پیمایش جهانی ارزشها در کشورهای اروپایی پروتستان مذهب، میزان نسبتا ثابت و کمتری را از میانگین نشان دادند؛ برای مثال در سوئد سکولار، فقط یک سوم از مردم برای خود هویت مذهبی قائل شدند و حضور در کلیسا در این کشور همواره اندک بود. الگوهای مشابه ای در بریتانیا و آلمان نیز یافت شد. در مقابل، اسپانیای کاتولیک در تمام شاخص‌های مقیاس ترکیبی دینداری از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵ کاهش شدیدی را نشان داده است؛ نسبت اسپانیایی هایی که برای خود هویت مذهبی قائل بودند از دوسوم به کمتر از یک دوم کاهش یافت.
 
این تفاوت، نشانگر روندهای شرکت در مراسم‌های مذهبی عمومی است که داده‌های آن در مجموعه پیمایش‌های نوسان سنج اروپا از اوایل دهه ۱۹۷۰ ثبت شده است، بر اساس این پیمایش ها به نظر می رسد اعمال مذهبی در جوامع اروپایی پروتستان مذهب نسبت به کاتولیک مذهب بیشتر و زودتر کاهش یافته است. شواهد سری زمانی برای کره جنوبی محدود است، اما داده‌های موجود نشان می دهد که دو ملت آسیایی کره جنوبی و ژاپن نیز نسبتا سکولار هستند؛ برای مثال، فقط یک چهارم مردم ژاپن برای خود هویت مذهبی قائل هستند.
 
با این حال، موارد متناقضی نیز وجود دارد، به ویژه سطح بالای دینداری در آمریکا، که در میان جوامع مرفه و ملت‌های جهان وطن یک مورد خاص است؛ در این کشور (همانطور که بسیاری از دیگر محققان نیز مشاهده کرده اند) تمام شاخص ها نسبتا بالا هستند. در استثناء بودن آمریکا عوامل بسیاری نقش دارد.
 
منبع: جهانی شدن و تنوع فرهنگی، پیپا نوریس و رونالد اینگلهارت، ترجمه: عبدالله فاضلی و ساجده علامه،صص300-296، چاپ و نشر سپیدان، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵